231نمىداند 1، همين اعتقاد را درباره خليفه اول و دستور وى به قتل عام مانعان زكات، داشته باشد، باز ابن حبان، وى را همينگونه ستايش و تمجيد مىكرد؟! يا اينكه ايشان را كافر، مرتد و مهدورالدم مىدانست؟!
استوارى در سنت يعنى استوارى در بغض على(ع)
از اينجا روشن مىشود كه مراد از استوارى در سنت و پايبندى به آن، ازديدگاه ابن حبان، بهمعناى استوارى در نَصب و بغض و كينه اميرمؤمنان(ع) است؛ زيرا وى، جوزجانى را «حريزىالمذهب» برشمرده و تنها گناه او را تعدى از حد، آنهم بهسبب پايبندى به سنت دانسته بود!
حسن سقاف، در تفسير مراد از «سنت» ازديدگاه ابن حبان، نوشته است:
استوارى در سنت نزد ايشان، ناصبى خبيث و مُبغض آقاى ما، على(ع)بودن، و مراد از سنت نيز اعتقاد به تشبيه و تجسيم و اعتماد بر احاديث جعلى و باطل در عقايد است. اين سنت مورد نظر كسانى است كه ادعاى پيروى از سلف را دارند. سخن ابن حبان كه گفت: «گاهى جوزجانى، بهدليل صلابتش، از حد تجاوز كرده است»، از مسائلى است كه موجب خنده و گريه مىشود! زيرا شدت استوارى در سنت، چهبسا سبب زيادهروى در بغض على(ع) مىشود و موجب كينه به هركسى مىگردد كه او را دوست داشته باشد و اين مسئله، باعث دوزخىشدن آن كينهتوز مىشود. مراد از سنت