216عبدالرحمان بن يحيى معلّمى نيز نوشته است:
نخستين كسى كه اين قول به او نسبت داده شده، جوزجانى است، كه خودش بدعتگذار است؛ زيرا از اميرمؤمنان علىبنابىطالب(ع) انحراف داشته و در مواجهه با راويان شيعى، با شدت عمل، ايشان را جرح مىكرد. 1
عبدالعزيز بن محمد بن صديق غُمارى نيز در بيان مؤسس و پايهگذار اين قاعده، مىنويسد:
نخستين كسى كه اين قيد اضافه را اظهار كرد كه: «روايات راوى شيعى ثقه كه در راستاى تقويت و تأييد مذهبش باشد، قبول نمىشود» و آن را در تقييد حديث راوى شيعه ثقه، داخل نمود، ابواسحاق جوزجانى است كه به ناصبىبودن معروف مىباشد. وى حملات و انتقادهاى ناجوانمردانه و بسيار زشت و توهينآميزى در تضعيف و تنقيصِ پيشوايان ائمه حديث كه به تشيع متصف شدهاند دارد؛ بهگونهاىكه درباره تمام اهل كوفه، چنين روشى را پيش گرفته و سخنان زشت و توهينآميز بر زبان جارى كرده و مردم را از آنها و رواياتشان برحذر داشته است. اين موضوعى معروف و مشهور از اوست. ازاينرو تصريح كردهاند كه نمىتوان به طعن او درباره رجال كوفه يا كسانى كه گرايشات شيعى دارند، التفات نمود. 2
البته گفتنى است، قبل از جوزجانى نيز كسانى بودند كه به اين شيوه عمل مىكردند. ولى اين شيوه، بهشكلى كه جوزجانى آن را نظاممند مطرح كرد، شايع نبود؛ چنانكه