72فراهيدى استطاعت را معنا نكرده، اما تطوع را بهمعناى استطاعتِ با زحمت گرفته است.
2. ابن اثير (543 - 606 ه .ق) گويد: «الاستطاعة؛ القدرة علي الشيء. وقيل هي استفعال من الطاعة» 1؛ «استطاعت عبارت است از توانايى بر انجام چيزى و گفته شده استطاعت، از باب استفعال، از ماده طاعت است».
3. راغب اصفهانى (اواخر قرن پنجم) مىنويسد:
الاستطاعة استفعالةٌ من الطوع وذلك وجود ما يصير به الفعل متأنياً والاستطاعة أخصٌ من القدرة. 2
استطاعت مصدر باب استفعال از ماده طوع است و آن عبارت است از بودن چيزى كه با آن انجام كارى ممكن مىشود. استطاعت اخصّ از قدرت است.
4. فيومى (770ه .ق) مىنويسد:
والاستطاعة الطاقة والقدرة، يقال استطاع وقد تحذف التاء فيقال اسطاع يسطيع بالفتح ويجوز الضم. 3
استطاعت عبارت است از طاقت و توانايى، گفته مىشود استطاع و گاهى تاء حذف مىشود و اسطاع يسطيع يا يسطيع خوانده مىشود.
5. سعيد خورى در «اقرب الموارد» مىنويسد: «استطاعة استطاعةً اطاقه ويقال اسطاع يسطيع ويحذفون التاء استثقالاً لها مع الطا» 4؛ «استطاعت به معناى طاقت و توانايى است».
6. در «الوسيط» نگاشته است: «استطاع الشيء أطاقه وقدر عليه وأمكنه» 5؛ «استطاعت به معناى طاقت و قدرت و ممكن ساختن چيزى است».
از مجموع گفتههاى لغتدانان چند مطلب استفاده مىشود:
- استطاعت از ماده طوع به معناى «فرمانبردارى» است.
- گرچه عبارات لغتشناسان مختلف است، ليكن بازگشت همه به «قدرت و توانايى» است.