48و افراد در اين است كه در حج تمتع، افزون بر اعمال حج، مناسك عمره را نيز بايد اضافه كند؛ به عكس قران و افراد. وى مىنويسد: «حج قران عبارت است از اينكه هدى را نيز همراه كند و حج افراد، عبارت است از اينكه حج جداى از هدى و عمره باشد». 1
ه) شيخ طوسى (م 460 ه .ق) شايد اولين فقيهى باشد كه بر وجوب عمره، پس از حج قران و افراد، تصريح كرده است. او مىگويد:
شخصى كه حج قران انجام مىدهد، پس از انجام اعمال آن، از احرام خارج مىشود و بر اوست انجام عمره مفرده پس از حج قران. ... و كسى كه حج افراد انجام مىدهد، وظيفهاش مناسك حج قران است، مگر در همراه كردن هدى. 2
و) سلار (م 463 ه .ق) در «مراسم»، ذكرى از وجوب عمره، پس از حج قران و افراد نمىكند. او مىگويد: «حج قران عبارت است از احرام و همراه كردن هدى و دو طواف و يك سعى ميان صفا و مروه». 3
ز) قاضى ابن برّاج (م 481 ه .ق) از فقيهانى است كه تصريح مىكند بر وجوب عمره، پس از انجام حج قران و افراد. او پس از شمردن اعمال حج قران مىنويسد: «لازم است پس از اعمال حج قران، عمره مفرده گزارده شود». سپس مىفرمايد: «اعمال حج افراد، مانند حج قران است». 4
ح) ابن حمزه (م 580 ه .ق) نيز عمره را پس از حج قران و افراد لازم مىداند. ايشان پس از تقسيم عمره به آنچه پيش از حج واجب و پس از حج واجب بهجا آورده مىشود، مىنويسد: «عمرهاى كه پس از اعمال حج واجب است، عمره حج قران و افراد است». 5
ط) ابن ادريس (م 598 ه .ق) در اعمال حج قران و افراد مىنويسد: «پس از انجام مناسك اين دو حاجى بايد از مكّه به سوى مسجد تنعيم يا يكى ديگر از ميقاتها خارج گردد و از آنجا محرم شود، براى انجام عمره مبتوله (كنايه از عمره مفرده)». 6
ي) علامه حلّى (م 672 ه .ق) نيز در شرايع تصريح مىكند بر اينكه در حج قران و