64صراحت سخن از زن متمتعه، يعنى زنى كه احرام عمره تمتع بسته، مىباشد.
برخى براى اثبات عدم وجوب، از اصل نيز سخن گفتهاند. 1 البته ايشان تبيينى از اصل مورد نظر ارائه ندادهاند، ولى ظاهراً مراد، اصالة البرائه است؛ چراكه در اصل وجوب طواف نساء شك داريم.
ادله قول به وجوب طواف نساء
روايت سليمانبنحفص مروزى
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِيِّ عَنِ الْفَقِيهِ(ع) قَالَ: إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ فَدَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً وَ طَافَ بِالْبَيْتِ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ(ع) وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَقَدْ حَلَّ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلَا النِّسَاءَ لِأَنَّ عَلَيْهِ لِتَحِلَّةِ النِّسَاءِ طَوَافاً وَ صَلَاة. 2
سليمانبنحفص از فقيه (امام(ع)) روايت مىكند: وقتى كسى حج تمتع به جا آورد و وارد مكه شد و طواف كرده، دو ركعت نماز طواف را پشت مقام ابراهيم اقامه كرد و سعى بين صفا و مروه را نيز انجام داد، همه چيز بر او حلال مىشود، به جز زنان؛ چرا كه براى حلال شدن زنان، يك طواف و يك نماز هم بر او واجب است.
در نقل تهذيب، عبارت « وَ قَصَّرَ » نيز قبل از « فَقَدْ حَلَّ لَهُ» آمده است. 3
سليمانبنحفص توثيق صريح ندارد. از ميان توثيقات عامه نيز وجه معتمدى براى وثاقت وى اقامه نشده است. 4 بنابراين روايت از جهت سند، اعتبار ندارد.