27بر شخص سخت است، مىباشد. 1 به همين مناسبت بر اعمال شرعى، تكليف اطلاق مىگردد؛ چراكه نوعاً مشقت و محدوديتى بر شخص دارد. 2
حكم در اصطلاح، تعاريف مختلفى دارد. برخى، خطاب شرع متعلق به افعال مكلفين به نحو اقتضا يا تخيير را حكم دانستهاند. 3 مراد از «اقتضا» چهار حكم وجوب، حرمت، كراهت و استحباب است كه در آنها طلب وجود دارد؛ مراد از «تخيير» نيز اباحه است. 4 همانطور كه روشن است، اين تعريف از حكم، عموميت ندارد و تنها شامل احكام تكليفيه مىشود. از اينرو برخى از اين تعريف عدول نموده، و حكم را اينگونه تعريف كردهاند: «حكم، تشريع صادر از طرف خداوند براى تنظيم زندگى انسان است». 5
در يك تقسيمبندى، حكم به تكليفى و وضعى تقسيم مىشود. مطابق تعريف يادشده، مراد از حكم تكليفى هر حكمى است كه به افعال انسان تعلق مىپذيرد و مستقيماً به عمل و رفتار او ارتباط دارد؛ 6 مانند حرمت شرب خمر، وجوب نماز، وجوب انفاق، مباح بودن احياى اراضى موات و وجوب عدالتگسترى بر حاكم. چنانكه از اين مثالها پيداست، حكم شرعى چگونگى عمل مكلف را مشخص مىكند و براى او مقرر مىكند كه رفتار فردى و اجتماعيش چگونه باشد و در محيط خانواده و بيرون از خانواده، از نظر امور عبادى و غير عبادى،