26
حكم تكليفى
در مراجع لغت، براى «حكم» معانى مختلفى بيان شده است؛ از جمله عدل 1، منع 2، قضاوت عادلانه 3، علم و فقه. 4 برخى اصل معناى حكم را منع، و بقيه معانى، از جمله قضا، را بدان برگرداندهاند. 5 در اين ميان مرحوم مصطفوى در مورد اصل معناى حكم چنين مىنويسد:
اصل واحد در اين ماده اين است كه چيزى بر موضوعى حمل شود و چيزى است كه به وسيله آن امر و نهى به صورت جزمى محقق مىشود. به همين مناسبت بر قضاوت اطلاق مىگردد و به دليل اخذ قيد يقين و جزم در آن، در معناى فقه، علم، منع، رد، اتقان و هر چيزى كه اختلاف و ترديد در آن نيست، استعمال مىشود. 6
با وجود اين بعيد نيست اصل معناى حكم، منع باشد و ديگر معانى، بدان بازگردد.
تكليف در لغت مصدر باب تفعيل، از ريشه «كلفة»، به معناى انجام كارى همراه با مشقت است. 7 در همين راستا تكليف كردن، امر نمودن به چيزى كه