22نماينده مقام معظم رهبرى در امور حج و زيارت «حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى قاضى عسكر»، فرمانده نيروى انتظامى، مسئولان دفتر مقام معظم رهبرى، «منوچهر متكى» وزير امورخارجه، تا حضرات آقايان «مهدى هادوى تهرانى» و «حسينى بوشهرى» و «قمى» و بسيارى از علماى اهل تشيع و تسنن، همه با هم آمدهاند.
دو مداح براى مداحى عازماند. هنگامىكه آقاى «حسن باقرى» « لَبَّيْكَ الّلهُمَّ لَبَّيكْ » را سر مىدهد، همگان احساس مىكنند واقعاً حج آغاز شده است! دقايقى مىگذرد. حضرت آقا مىآيد؛ قامت استوار و هيبت معنوى حضرت آقا، انصافاً گيرايى عجيبى دارد. آرام و با احترام به جمعيت، بر صندلى مىنشيند. نگاهش را تقسيم مىكند، اما گويى پلك نمىزند.
قرائت قارى آقاى «حامد شاكر نژاد» كه آيههاى بسيار مناسب حالى را برگزيده، هيجان معنوى جمع را بالا مىبرد: (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرٰاهِيمُ الْقَوٰاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمٰاعِيلُ رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ) (بقره: 127).
گويى هماكنون حضرت ابراهيم(ع) به همراه حضرت اسماعيل(ع) در حال چيدن ديوار خانه كعبهاند و صداى نفس زدنهاى آن پدر و پسر به هنگام حمل سنگهاى سنگين شنيده مىشود. قرائت قارى بسيار زيبا و حساب شده بود، حتى حضرت آقا هم در لحظههايى ابراز احساسات مىكند. آيههاى قرآن، همانند نسيم صبحگاهى بود كه جمعيت متراكم درون حسينيه را به حركت درآورده بود. گويى همه در برابر آيههاى الهى و قرائت زيباى آن مسحور شدهاند.
لحظهاى احساس مىكنم كه خداوند دوباره عبد آبق (فرارى) خود را خوانده و اجازه نداده بيشتر بگريزد. شايد همگان در اين لحظه چنين احساسى داشتند.
اندكى بعد، حجتالاسلام والمسلمين قاضى عسكر بر مىخيزند، پشت تريبون مىروند، از حضرت آقا اجازه مىگيرند و شروع به سخنرانى مىكنند.