40پيش از آن، قبر حمزه عموى پيامبر(ص) و قبور بقيه شهداى احد را از بين برده بودند و از آنها جز مشتى خاك برجاى نمانده بود و كسىكه بخواهد قبر حمزه را زيارت كند، در صحرا جز تپهاى از خاك نمىبيند.
وهابيان از ترس نتيجه كارشان، از خراب كردن گنبد و بارگاه حضرت رسول(ص) و كندن ضريح آن بزرگوار خوددارى كردند و گرنه آنان هيچ قبر و ضريحى را استثنا نكردهاند، بلكه قبر پيامبر(ص) از آن جهت كه بيشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از ديدگاه آنها و از نظر دلايل وهابيان، اولى به خرابى است و اگر از اين نظر خاطرشان جمع بود، حتماً قبر پيامبر(ص) را نيز ويران مىكردند! بلكه پيش از مزارهاى ديگر، به تخريب آن اقدام مىكردند. 1
ايوب صبرى پاشا، تخريب قبور در حرمين شريفين را پيش از استقرار كامل دولت سعودى، اينچنين گزارش مىكند: «شريف غالب، پس از اطمينان يافتن به نفرستادن نيرو و امكانات لازم، به ناچار برادرش، شريف عبدالمعين را به قائممقامى خود برگزيد و مهمانسراى خويش - واقع در دامنه كوه جياد - را منهدم ساخت و دست زن و بچهاش را گرفته، رهسپار جدّه شد.
شريف عبدالمعين، جمعى از علماى مكه، چون شيخ محمد طاهر، سيد محمد ابوبكر ميرغنى، سيد محمد عطاسى و عبدالحفيظ عجمى را نزد سعود بن عبدالعزيز فرستاد و از او تقاضاى عفو و امان كرد (در سال 1218ه .ق).
سعود تقاضاى شريف عبدالمعين را پذيرفت و به همراه علمايى كه از مكه به نزدش آمده بودند و با سپاه گرد آمده، بهسوى مكه معظمه حركت نمود.
سعود، قائم مقامى عبدالمعين را پذيرفت و با صادر كردن فرمان هدم قبور و تخريب گنبدها و بارگاهها، از ميزان قساوت و شقاوت خود پرده برداشت.
وهابىها مىگفتند: اهالى حرمين شريفين، به جاى خداوند يكتا، گنبد و بارگاهها را