67ذيل آيه 37 سوره اعراف آمده است: (حَتّٰى إِذٰا جٰاءَتْهُمْ رُسُلُنٰا يَتَوَفَّوْنَهُمْ) ؛ «تا زمانى كه فرستادگان ما [فرشتگان قبض ارواح] به سراغشان روند و جانشان را بگيرند».
تعبير به وفات، يعنى اينكه فرشتگان تمام ذات انسان را بدون هيچ نقصى استيفاء مىكنند، و اين عمل (استيفاى ذات انسان) از سوى فرشتگان به هنگام مرگ صورت مىپذيرد و هيچ چيز از آن در دنيا باقى نمىماند و بهطور كامل به برزخ منتقل مىشود. بنابراين، برخلاف آنچه منكران سراى آخرت معتقدند، ذات انسان هيچگونه پراكندگى، نابودى و تغييرى را نمىپذيرد. براى اين كار، واژه «نزع» به معنى كندن به كار مىرود؛ يعنى كندن روح از بدن و انتقال آن به بدن برزخى در برزخ. چنانكه خداوند ذيل آيه اول سوره نازعات مىفرمايد: (وَ النّٰازِعٰاتِ غَرْقاً) ؛ «سوگند به فرشتگانى كه [روح مجرمان را از بدن آنها] بهشدت برمىكشند».
براى اين فعل كندن، انتقال و حركت دادن نيز بهكار مىرود؛ چنانكه در آيه 29و30 سوره قيامت آمده است: (وَ الْتَفَّتِ السّٰاقُ بِالسّٰاقِ* إِلىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسٰاقُ) ؛ «و ساق پاها [از سختى جان دادن] به هم بپيچد. [آرى] در آن روز مسير همه بهسوى [دادگاه] پروردگارت خواهد بود».
همچنين خداوند در آيه 26 سوره قيامت مىفرمايد: (كَلاّٰ إِذٰا بَلَغَتِ التَّرٰاقِيَ) ؛ «هرگز چنين نيست [او ايمان نمىآورد] تا موقعى كه جان به گلوگاهش برسد».
اين آيات به كندن و جدا شدن روح و رسيدن آن به استخوانهاى ترقوه (گلوگاه) به هنگام مرگ و حركت ذات و روح انسان به سوى خداوند، بدون هيچگونه فنا و پراكندگى اشاره دارد. اگر بخواهيم به همه آيات اشاره كنيم، سخن به درازا خواهد كشيد. پس اينها (وهابيان) با جلوگيرى از زيارت قبور، درواقع از توجه مردم به مسير آخرت ممانعت مىكنند. ياد آخرت و مرگ، آنان را ناراحت ساخته و خواب را از چشمانشان مىربايد. ايشان از مردم مىخواهند كه در دنيا مقيم شوند، سرگرم دنيا باشند و از سراى پاداش و مرگ غافل شوند. اين دعوت ويرانگرى است كه فرزندان دنيا براى