62آيه دوم كه خطاب آن به مؤمنان است، برداشت مىشود كه با قومى كه مورد غضب خداوند قرار گرفتهاند دوستى نكنند كه اين خود در نتيجه اعمال بد و زشت آنان در اين دنيا، نااميد شدن از رحمت الهى و پاداش آخرت و به سبب نداشتن ذخيرهاى از عمل صالح حاصل شده است. حال اين عده از مردم، همانند كسى هستند كه از مردگان و سراى آخرت نااميد شده است و به آنان در جلب منفعت يا دفع ضرر اميدى ندارد. اين مسئله به سبب باور و اعتقاد ايشان است كه مردگان از اين دنيا جدا شدهاند و فايدهاى در زيارت آنان وجود ندارد.
علاوه بر دو آيه مذكور، در جايگاه استدلال از اين حديث شريف پيامبر(ص) نيز استفاده مىشود كه:
زمانى كه فرزند آدم(ع) از دنيا برود، عمل او منقطع مىشود، مگر از سه چيز: فرزند شايستهاى كه براى او دعا كند، دانشى كه از آن سود برند و صدقهاى كه همواره جارى و مستمر باشد. 1
با اين تقريب، زيارت اموات نفعى به حال آنها ندارد؛ زيرا عمل ميت منقطع شده است و چيزى از زائر زنده به او نمىرسد. همچنين شخص زنده، پاداش يا منفعتى از مرده كسب نمىكند؛ زيرا مرده از او قوىتر نيست و نمىتواند عملى انجام دهد كه خود يا ديگر انسانهاى زنده از آن بهرهاى ببرند.
قوىتر بودن زندگى در سراى آخرت و برزخ از دنيا
پاسخ استدلال قبلى اين است كه دلالت دو آيه مذكور بهطور دقيق عكس آن چيزى است كه در استدلال ايشان بيان شده است. آيه اول مىگويد كسى كه رسالت رسولان الهى و رسالت رسول خدا(ص) و بشير و نذير بودن ايشان را تكذيب مىكند، ميت است، اگرچه به حسب ظاهر در دنيا زنده است. همچنين كسى كه اهل ايمان و تصديق است،