45آنچه را كه ابنحجر عسقلانى در تلخيص الحبير 1 و شوكانى در نيل الأوطار 2 ذكر كردهاند و آنچه در كلام برخى از بزرگان در مورد نهى بانوان از زيارت قبور به خاطر بىتابى آنان بر مصيبت بيان كرديم، نمايانگر همين معنى است.
ترمذى در سنن از ابنعباس و حسانبنثابت از ابوعيسى نقل مىكند كه اين حديث صحيح است. بعضى از اهل علم معتقدند كه نهى بانوان از زيارت قبور، پيش از آن بود كه پيامبر اعظم(ص) اجازه زيارت قبور را به همگان بدهد؛ در نتيجه پس از آن، بانوان و آقايان شامل اين اجازه شدند. بعضى از اهل علم گفتهاند: «ناخوشايند بودن زيارت قبرها از سوى بانوان از ديدگاه پيامبر(ص)، به خاطر بىصبرى و ناشكيبايى آنان است». 3
در سنن نسائى روايتى به نقل از عبداللهبنبريده و او از پدرش نقل مىكند كه:
در محضر رسول خدا(ص) بوديم كه فرمود: من پيش از اين شما را از خوردن گوشت قربانى منع كردم... و در ادامه فرمود: و شما را از زيارت قبرها منع نمودم؛ اما اينك مىگويم هر كس كه بخواهد، مىتواند به زيارت قبرها برود، اما سخن زشت و ناپسند نگويد. 4
از روايت پيشگفته، اينگونه برداشت مىشود كه بازداشتن از زيارت قبرها، بهخاطر ترس از بيان سخن زشت و ناپسند با خدا يا اظهار افسوس و تأسف از قضا و قدر الهى است.
در كتاب تحفةالاحوذى از قول پيامبر اعظم(ص) آمده است كه ايشان بانوان زائر قبرها را لعن كردند. قرطبى در ذيل اين روايت مىگويد:
از آنجايى كه اين واژه در قالب صيغه مبالغه بهكار رفته، اين لعن براى بانوانى است كه فراوان به زيارت قبرها مىروند و علت آن نيز شايد تباه شدن حق شوهر باشد؛ شايد هم علت آن، شيون و