40نيز در جنگ شركت مىجست و گاه جنگجويان را بدين كار تشويق مىكرد و گاهى براى تدارك نيرو نزد مهنّا بن عيسى (م.735 ه .ق) از امراى قبايل ايلاتى شام مىرفت و با تعابير خشمآلود، آنان را به لشكركشى وامىداشت. به گفته ابن كثير (م.748 ه .ق) او براى توجيه كشتارهايش، شيعيان را كافر و گمراه ناميد. دامنه اين كشتار تا قتل عام علويان شمال لبنان، قنيطره، عاقوره، بترون و عكا نيز امتداد يافت. در پى اين كشتار، كسانى كه جان به در بردند، به مناطق ديگر كوچ كردند. 1
زندانىشدنهاى مكرر
در رجب اين سال، درباره «العقيدة الواسطيه» (از ديگر كتب ابن تيميه) بحث و مناقشه پيش آمد و كار چنان بالا گرفت كه نايبالسلطنه فرمان داد: كسى درباره عقايد سخن نگويد. بعد از آن، ابن تيميه را براى محاكمه به مصر احضار كردند و در قلعه جبل قاهره، مجلس محاكمه برپا شد. قاضى او را بهدليل پاسخندادن، به زندان محكوم كرد و در حارة الديلم زندانى كردند. ابن رجب در ذيل «طبقات الحنابله» آورده است كه هجده تن از اهل هوى و هوس در مصر بر ضد ابن تيميه فتوا دادند كه در رأس آنان قاضى القضات مالكى، تقىالدين محمد بن ابىبكر بن عيسى بن بدران اخنائى بود. هر چهار قاضى مذاهب چهارگانه مصر نيز به حبس او فتوا دادند. وى در سالهاى بعد حتى با وساطت نايبالسلطنه حاضر به خروج از زندان نشد. 2
هرچند در ربيعالاول 706 ه .ق، امير حسامالدين مهنا بن ملك عيسى به زندان رفت و او را سوگند داد تا با او از زندان بيرون بيايد و او از زندان خارج شد؛ در شوال همين سال، بزرگان صوفيه بهسبب حملات ابن تيميه به ابن عربى از او شكايت، و او را در زندان قضات زندانى كردند.