14وادار مىكرد، خانه و كاشانۀ خود را رها كردند و به غارى پناه بردند. مشيت خدا بر آن تعلق گرفت كه اين گروه، سيصد و اندى سال در همان غار به حالت خفته بمانند، آنگاه كه از خواب بيدار شدند، يكى از آنها براى تهيۀ غذا به شهر رفت، و اوضاع را كاملاً دگرگون يافت. سرانجام مردم به راز آنها پىبردند. ازاينرو آنان از خدا خواستد كه به زندگى ايشان پايان دهد و چنين شد. در اين موقع مردم در برابر غار جمع شدند. گروهى بتپرست كه در اقليت بودند، گفتند: درِ غار را با ساخت و ساز بپوشانيد، خدا از وضع آنان آگاهتر است. قرآن نظر اين گروه را چنين نقل مىكند:
...إِذْ يَتَنٰازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقٰالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيٰاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ...جملۀ رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ حاكى از تحقير واقعيت اين گروه است.
گروه دوم كه در اكثريت و خداپرست و پيرو آيين مسيح بودند، پيشنهاد كردند كه در كنار مدفن آنان مسجد و معبدى ساخته شود تا خدا را در اين مسجد پرستش نمايند، و به مدفن آنان تبرك بجويند. قرآن نظر آنان را چنين نقل مىكند: ... قٰالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً .... 1
اين آيه دو نكته را در بر دارد و آن اينكه: تبرك به آرامگاه مردان خدا و همچنين مسجدسازى بر روى آنها، سنت رايج در شرايع پيشين بوده است. 2