13احكام خدا بر آن نوشته شده بود را، به ضميمۀ زره و كفش و پيراهن و عصاى خود در آن نهاد و به وصى خويش يوشع بن نون سپرد. اين صندوق در نظر بنىاسرائيل بسيار مقدّس بود و در جنگهايى كه ميان آنان و دشمنان بتپرست واقع مىشد، آن را با خود مىبردند و به آن تبرك مىجستند، و تا زمانى كه اين صندوق در ميان آنان بود، با سربلندى زندگى مىكردند، ولى آنگاه كه از نظر اخلاقى و ايمان دينى سست شدند، دشمنان بر آنان چيره شدند و صندوق را از آنان گرفتند. پس از مدتى پيامبر آنان به نام اشموئيل به آنان وعده داد كه اگر همراه طالوت به جنگ دشمنان بتپرست برويد، به زودى صندوق عهد به شما باز خواهد گشت 1 و قرآن در شأن اين صندوق چنين مىگويد: ... فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمّٰا تَرَكَ آلُ مُوسىٰ وَ آلُ هٰارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلاٰئِكَةُ ... 2، «... آن آرامشى از جانب پروردگارتان و برخى از يادگارهاى خاندان موسى و هارون است كه فرشتگان آن را بر مىدارند...». در جايگاه و ارزش اين يادگار نبوت، كافى است كه قرآن، حاملان آن را فرشتگان معرفى مىكند و اگر تبرك به آن منافى توحيد بود، چگونه فرشتگان آن را حمل مىكردند؟
3. تبرك به مسجد اصحاب كهف
داستان اصحاب كهف، در سورۀ مباركۀ كهف، ضمن آيات 9 تا 26 آمده است. اصحاب كهف، گروهى از خداپرستان بودند كه براى حفظ ايمان خود، و دورى از بتپرستى، كه زمامدار آن روز، مردم را به آن