40
وقوف در منا
ساعتى از اذان مغرب گذشته است كه در برابر انبوه چادرهاى سفيد، از اتوبوس پياده مىشويم. با عبور از راهرويى باريك، در انتها به چادرى مىرسيم كه بايد همگى با فاصله كمى از يكديگر درون آن جاى بگيريم. از فضاى درون چادر، هر كس فقط براى يك جاى خواب سهم دارد. به نظر مىرسد هيچ كس نگران كمى جا و تحمل شرايط نسبتاً سخت زندگى سه روزه در منا نيست؛ بلكه همه نگران دير شدن نماز مغرب هستند و مشتاق برگزارى نمازى كه در بهترين ساعات و مقدسترين سرزمينها برپا مىشود. همگى چشم به آسمان دارند و آماده فاصله گرفتن از زمين هستند تا پاى در راهى بگذارند كه به سوى عالم بالا به رويشان گشوده مىشود.
اينجا هم لباسهاى سفيد احرام، حصارهاى امنى است كه فرصت عروج ارواح پاك سفيدپوشان را در فضاى عارى از گناه، بهخوبى فراهم مىآورد؛ تا عرش، تا ملكوت و تا جايى كه ديگر، سختى و ناهموارى زمين زير چادر، دلى را نيازارد و انديشهاى را از عالم بالا به روى زمين نكشاند.
رمى جمرات، جنگ با شيطان
بعد از نماز مغرب و عشا و صرف شامى مختصر، بايد راهى جمرات شويم. رمى جمره عقبه از اعمالى است كه بايد روز دهم ذىحجه، يعنى عيد قربان انجام شود؛ اما براى حفظ حرمت بانوان و در امان ماندن آنها