18
اللّهمّ انّي اسئَلُكَ يا حَنّانُ يا دَيّانُ يا بُرهانُ يا سُلطانُ يا رِضوانُ يا غُفرانُ يا سُبحانُ يا مَنّانُ يا مُستَعانُ يا ذَالم-َنِّ وَالبَيان. سُبحانَكَ يا لاالهَ الّا انت، الغَوث الغَوث خَلِّصنا مِنَ النّارِ يا رَب. 1
ميلى سركش مرا به سوى اركان خانه مىكشد؛ آرزويى عميق دلم را به شدت در پنجه مىفشارد؛ آرزوى اينكه سرم را بر هر ركن بگذارم و با ذكر تسبيحات، با صداى بلند گريه كنم.
هميشه در نماز با ذكر تسبيحات اربعه، در عالم خيال دور خانه خدا گشتهام، با اين اعتقاد كه براساس روايت، اركان خانه بر اين تسبيحات بنا شده و پايههاى بيت معمور نيز در عرش، بر اين اركان استوار است. شايد حالا اگر چشم دل را باز كنم، شايد اگر لطف الهى دست دلم را بگيرد، به راحتى بتوانم در امتداد اركان خانه، پايههاى بيت معمور را در عرش الهى ببينم.
آتش حسرتى سوزان، دلم را به سختى مىسوزاند. سالها آرزو كردهام، مدّتها در عالم خيال سر بر ديوار كعبه گذاشتهام و با ذكر تسبيحات چهارگانه گريستهام؛ اما حالا چقدر نزديكم و به خاطر ازدحام جمعيت، دستم از آن كوتاه است.
در حالى كه چشمانم آسمان را مىكاود، با اميدى كه ذكر «يا عَليّ يا عَظيمُ يا رَحمانُ يا رَحيم» در دلم مىآفريند، پيش مىروم. دوست دارم آنقدر صفا پيدا كنم كه پايههاى عرش را نيز بر گرده اركان كعبه ببينم. از برابر