51وضعيت تاريخى شهر كوفه نيز تقريباً همينگونه است؛ چراكه آجرهاى آنها درآورده شده و در ساختمان بيشتر خانههاى قديمى نجف بهكار گرفته شده است. افرادى اين آجرها را از محلهاى اصلى خود مىكندند و بيرون يا حومه شهر مىفروختند.
بىترديد، پژوهش دكتر مصطفى جواد، بهنام «النجف الاشرف قديماً» 1، بهدليل مستند نبودن به كاوشهاى باستانشناسى، ناكافى است. شايد تمامى نويسندگان پس از ايشان كه درباره نجف نوشتهاند، از پژوهش گرانسنگ ايشان استفاده فراوانى كردهاند. اما اماكنى را كه او نام برده است، مانند كاخها، صومعهها و ميكدهها يا اماكنى كه محمد سعيد الطريحى، در كتاب «الديارات الامكنة النصرانية في الكوفة و ضواحيها» آورده است، يا آنچه شيخ محمدحسين حرزالدين، در كتاب «تاريخ النجف الاشرف» و دكتر حسن الحكيم، در كتاب «المفصل فى تاريخ النجف الاشرف»، آوردهاند، نه تنها جزء ضريح مطهر امام على(ع) بهحساب نمىآيند، بلكه نزديك آن هم قرار ندارند؛ چنانكه جزء شهر قديمى نيز نمىباشند كه گرداگرد آن را به قطرى كمتر از سه كيلومتر، تا دهههاى نخستين قرن بيستم فرا گرفته بود.
به احتمال زياد، آنها در محدوده مرزهاى حيره و كوفه قرار مىگرفتهاند و شامل مرزهاى شهر امام على(ع) و ضريح مطهرش نمىشدهاند؛ همانند دو كاخ «عذيب» و «صنبر» كه امرؤالقيس بن نعمان آنها را براى تفريح نزديك فرات ساخت. همچنين كاخ غرس كه براساس گفته ياقوت حموى يكى از كاخهاى چهارگانه حيره مىباشد. كاخ زوراء كه نعمان بن منذر آن را بنا نهاد؛ همانگونه كه بناى آن را به منذر سوم پسر امرؤالقيس سوم نسبت دادهاند. كاخ عدسين كه متعلق به «بنىعماد بن عبدالمسيح بن قيس كلبى» بوده و همچنان كه در كوفه