312با شكست سختى روبهرو شد؛ به طورىكه عمران، فرماندهان لشكر او را اسير كرد و خود او نيز با شنا توانست از مگر نجات يابد. ازاينرو، معزالدوله تصميم گرفت تا با عمران بن شاهين مصالحه كند و خانواده و برادرانش را كه در اسارت او بودند، آزاد كند. عمران نيز سربازانى را كه از معزالدوله اسير كرده بود، آزاد نمود. 1
سپس ابناثير، مىگويد:
اين صلح، ميان آنان خيلى به طول نينجاميد. در سال 344 ه .ق/ 955م، معزالدوله مريض شد و شايعه گرديد كه از دنيا رفته است. در اين ميان، اموال ارسالى معزالدوله به همراه برخى از تجار، از بطائح عبور كرد. عمران بن شاهين هم بر اموال معزالدوله و هم بر اموال تاجران چيره شد. اما هنگامى كه فهميد معزالدوله از دنيا نرفته است، اموالى را كه به اسم او فرستاده شده بود، به او برگرداند. اما اين حادثه، باعث پايان سازش بين آنها گرديد. اوضاع به شرايطى كه قبل از صلح بين آن دو حاكم بود بازگشت. پس از اين ماجرا، ابناثير ساكت شده و مطلبى را درباره عمران بن شاهين نياورده است.
آنگاه مىگويد:
عمران بن شاهين، در سال 369 ه .ق/ 979 م در بطيحه، به مرگ طبيعى مرد و پس از او، حكومت بطائح، به فرزندش حسن بن عمران رسيد؛ مسئلهاى كه باعث شد دوباره عضدالدوله به تسلط بر البطيحه، اميدوار گردد. او لشكرى را به رهبرى وزيرش مطهر بن عبدالله تجهيز كرد و او را با اموال و سلاح يارى كرد. محمد بن عمر علوى كوفى نيز او را همراهى مىكرد. هنگامى كه مطهر احساس كرد نمىتواند بر حسن بن عمران پيروز شود و نيز به دليل برخى توطئهها، مطهر تصميم گرفت خودكشى كند؛