301قصيدهاى كه گفته شده ابنحجاج آن را در محضر عضدالدوله هنگام همراهى او سروده است. از جمله افراد ديگرى كه در آن هنگام، ملازم عضدالدوله بودهاند، شريف مرتضى است. شريف مرتضى از تكميل سرودن شعر ابن حجاج ممانعت به عمل آورد. علت آن، هجوى بود كه در شعر آمده بود. اين مسئله باعث دلشكستگى و اندوه حجاج گرديد.
در آن شب، اميرمؤمنان(ع) به خوابش آمد؛ درحالىكه از شاعر خشنود بود و به وى خبر داد كه شريف مرتضى، به ديدنش مىآيد و از او بابت كارش، معذرتخواهى مىكند. شريف مرتضى نيز در همان شب، اميرمؤمنان(ع) را در خواب زيارت كرد. حضرت امير(ع) او را به سبب رفتارش در حق ابن حجاج مؤاخذه كرد. هنگامى كه از خواب بيدار شد، نزد او رفت و از وى عذرخواهى نمود و دلش را به دست آورد.
ابن حجاج در روز دوم، سرودن قصيده را از سرگرفت؛ درحالىكه در محضر عضدالدوله بود. احتمال مىرود كه اين داستان، جعلى باشد؛ چراكه حوادث آن با عمر شريف مرتضى همخوانى و تناسب ندارد؛ زيرا ولادت شريف مرتضى در تاريخ 436 ه .ق/ 1044م، اتفاق افتاده است.
همچنين درباره سرودن اين قصيده، گفته شده كه ابن حجاج آن را در غياب عضدالدوله سروده است. مؤلف به درستى نمىداند آيا حقيقتاً شريف مرتضى بين زائران اين سفر بوده است يا نه؟ بهويژه بعد از آنكه ابن اثير هنگام ذكر حوادث سال 369 ه .ق/ 980م، مىگويد:
عضدالدوله در آن سال، سرپرست طالبيان، ابوالحسين موسوى، پدر شريف رضى، و نيز برادر ابوالحسين، ابوعبدالله را دستگير مىكند و نقيب يا سرپرست طالبيان كه همان پدر شريف رضى بود، تا زمان به قدرت رسيدن فرزند عضد الدوله، يعنى صمصام الدوله، آزاد نگرديد. 1