284شد و در اين ستون، آويزان خواهد شد». آن حضرت(ع) در آن هنگام، به ستون هفتم آن مسجد، اشاره فرمود). او همچنين در پاورقى آن صفحه، به صفحه 195 از كتاب «شهداء الفضيلة»، اشاره مىكند.
گويا وساطت عمر بن يحيى با آنچه ابن اثير، درباره برگرداندن حجرالاسود به مكه، در سال 339 هجرى، روايت كرده است، همخوانى دارد. ابن اثير در اينباره مىگويد:
بجكم 1، به منظور برگرداندن حجرالاسود، پنجاه هزار دينار به آنان بخشيد. اما آنان به خواسته او پاسخ ندادند. آنان هماكنون حجرالاسود را بهصورت رايگان، در ماه ذىالقعده برگرداندند. هنگامى كه خواستند آن را برگردانند، آن را به كوفه بردند و در مسجد جامع آنجا آويزان كردند تا اينكه مردم آن را مشاهده كردند. سپس از سال 319 هجرى آنجا بود تا اينكه آن را به مكه بردند.
تاريخى كه ما آن را تخمين زدهايم، با مطلبى كه سيد جعفر بحرالعلوم، در كتاب «تحفة العالم»، آورده است، تأييد مىگردد؛ چنانكه مىگويد:
سيد ابوعلى عمر، پيشواى بزرگوارى است كه خداوند، حجرالاسود را به دست او، به مكه برگرداند؛ هنگامى كه قرمطىها در سال 317 هجرى، مكه را غارت كردند و حجرالاسود را برداشتند و به كوفه آوردند. سپس آن را به ستون هفتم مسجد كوفه آويزان كردند كه داستان آن طولانى است.
سيد ابوعلى عمر، اميرحاجيان بود. او حجرالاسود را در سال 339 هجرى، به مكان خود در كعبه بازگرداند. حجرالاسود به مدت 22 سال در كوفه باقى ماند. اين سيد بزرگوار، با حلالترين دارايىهاى خود ، گنبد جدش اميرمؤمنان(ع) را ساخت. او از اولاد حسين ذى الدمعة است. او ابوعلى عمر ابن يحيى است كه در كوفه بود. فرزند حسين النقيب الطاهر بن ابى