218اثبات اين سخن نياورده است. شيخ على خوّاص، از مشايخ صوفيه است كه به گفته خود شعرانى، سواد خواندن و نوشتن نداشت و محل كشفيات وى، لوح محفوظ بود! پس از شعرانى، تعدادى از مؤلفان مصرى، از قبيل قليوبى، صبّان، شبلنجى و شبراوى اين ادعا را از وى نقل كردهاند. 1 به باور نگارنده، همين عامل، سبب شهرتِ انتساب زيارتگاه موجود در قناطر السباع قاهره به حضرت زينب دختر امام على(ع) شده است.
در اينجا، اين سؤال مطرح مىشود كه اگر براساس رساله اخبار الزينبات، بر فرض صحت انتساب آن به عبيدلى، حضرت زينب كبرى به مصر سفر كرده و در آنجا وفات يافته باشد، چرا به اين موضوع در ساير منابع تراجم و رجال شيعه و اهلسنت اشاره نشده است؟ و اگر قبر ايشان در قاهره بوده، چرا در فاصله قرون اول تا دهم ه .ق، از ديد مورخان مصرى و جهانگردان پنهان مانده است؟
گفتنى است درباره نظريه وفات و دفن حضرت زينب در غوطه دمشق، همانند نظريه قاهره، در منابع تاريخى كهن اسلامى، اشارهاى به اين مسئله نشده است. شايد نخستين كسى كه به وفات حضرت زينب در شام اشاره كرده، «ابوبكر موصلى»، از صوفيان دمشق در قرن 8 ه .ق است. او در كتاب خود «فتوح الرحمان» گفته است كه زينب كبرى در پى محنت برادر خود، در غوطه دمشق درگذشت و در روستايى از توابع دمشق به نام راويه به خاك سپرده شد. 2
در برخى كتابهاى دوره متأخر شيعه نيز داستانى رواج يافته است مبنى بر اينكه حضرت زينب با همسرش عبدالله بن جعفر طيار در سالى كه در مدينه قطحى شد، به شام مهاجرت كرد و در طى اين هجرت، از دنيا رفت و در زمينى از املاك همسرش در روستاى راويه به خاك سپرده شد. 3 اين داستان در منابع تاريخى و معتبر نيامده و بدون