36نيست كه هجرت اسماعيل بن ابراهيم عليهماالسلام 1 به مكه و جوشش چاه زمزم، آغاز روشنى براى تاريخ مكه است. چنانكه دستور تجديد بناى بيتاللهالحرام از سوى خداوند 2 در چند قدمى چاه زمزم، به اين شهر قداست و عظمت خاصى بخشيد.
هرچند «جَرهميان» پس از شنيدن خبر برآمدن چاه زمزم، منازل خود را به نزديكى اين چاه منتقل نمودند؛ اما اطراف كعبه تا فاصله زيادى از سكنه خالى بود؛ تا «قصىبنكلاب»، بر مكه مسلط شد. او ساكنين اين شهر را به نزديكى كعبه آورد و تنها به اندازه طواف، محدودهاى باقى گذاشت. 3
اين محدوده و دايره طواف تا پس از فتح مكه براى مسلمانان كافى بود؛ زيرا مَقر حكومتاسلامى، مدينه بود و بيشتر مسلمانان در غزوات و جهاد حضور داشتند؛ بنابراين دايره مطاف و مسجدالحرام در زمان رسولاكرم (ص) تغييرى نكرد و تا پايان خلافت «ابوبكر» چنين بود:
در سمت شرق، تا چاه زمزم و باب «بنىشيبه»، در سمت غرب، تا ستونهاى بين مدار مطاف و مكان مقام مالكى و در جهت شمال، ستونهاى ميان مدار طواف و مكان مقام حنفى و سمت جنوب نيز ستونهاى بين مدار طواف و مكان مقام حنبلى. 4
اين محدوده اعم از چارچوب ورودى «باب بنىشيبه» تا ستونهاى بين مدار طواف تا قبل از توسعه سعودىها، سينه به سينه توسط مسلمانان حفظ شد و همچنان مشخص بود.