46هدف از اين توضيحات اين است كه بگوييم: شفاعت نيز همچون ساير فيوضات حق تعالى، سبب و مجراى خاصى دارد، و اگر اين سبب فراهم نباشد هرگز اين فيض به كسى نخواهد رسيد، و اين اسباب نيز جز از راه افعال اختيارى، قابل تحصيل نيست.
پاسخ دو سؤال
حال با توجه به مطالب مذكور پاسخ دو شبهه از شبهاتى كه در زمينه شفاعت مطرح شده است روشن مىشود. از آنجا كه پاسخ اين دو شبهه ارتباط مستقيم با مطالب مذكور دارد، لذا اين دو شبهه را در همينجا طرح كرده پاسخ مىدهيم، و پاسخ شبهات ديگر را در جاى خود بيان خواهيم كرد:
* سؤال اول: آيا شفاعت به معناى تحت تأثير قرار گرفتن خداوند در برابر ديگرى (شفيع) نيست؟ چراكه اگر بگوييم در مسئله شفاعت مؤثر حقيقى تنها و تنها خداست، بنابراين درخواست شفيع هيچ اثرى نداشته بهطور كلى شفاعت بىمعناست. و اگر بگوييم ديگرى نيز در افاضه اين فيض الهى از ناحيه خداوند مؤثر است مستلزم تأثّر و انفعال خداوند است!
* سؤال دوم: آيا شفاعتِ شفيع براى رفع عقاب از كسى كه مستحق عقاب است و پذيرش اين شفاعت از جانب خداوند، به اين معنا نيست كه رحمت و لطف و مهربانى شفيع، بيشتر و بالاتر از رحمت و لطف خداوند است؟
پاسخ سؤال اول
با توجه به اينكه شفاعت نيز فيضى از فيوضات خداوند است، بنابراين روشن است كه منشأ اصلى و حقيقى اين فيض، شفيع نيست؛ گرچه او منحصراً به عنوان گذرگاه و مجراى رسيدن اين فيض خاص الهى به انسان مدخليت دارد. يعنى فيض شفاعت فقط از آن خداست، اما خود آن نيز مجارى خاصى