41- ملاهادى سبزوارى در تعليقه خويش بر اسفار «ملاصدرا» مىنويسد:
حق اين است كه گفته شود: علاقه روح به بدن [پس از مرگ] بهطور كامل از بين نخواهد رفت. بلكه مادامى كه اثر بدن [در خاك] باقى است، اين علاقه نيز باقى است. 1
همچنين ايشان ذيل سخنى از ملاصدرا مىنويسد:
اين همان مطلب حقى است كه در اين باب وجود دارد؛ چراكه اگر اين اثرگذارى نفس در ماده [و تعلق روح به بدن] نباشد، براى زيارت اهل قبور، وجهى (دليلى منطقى) باقى نمىماند. 2
نيز از حكيم و عارف بزرگ «قطبالدين اشكورى» نقل است كه:
نفس زائر و مزور، به دو آينه كه در مقابل يكديگر باشند، شبيهاند كه از هر يك، شعاع به ديگرى منعكس مىشود. پس هر چه از معارف و علوم و اخلاق فاضله كه در نفس زائر زنده حاصل مىشود، بر روحِ ميتِ مزور، عكس مىاندازد و آنچه در نفس مزور ميّت نيز حاصل است - از علوم مشرقه و آثار قويّه كامله - بر نفس زائرِ حى، عكس مىاندازد و از اينجاست كه در اخبار وارد شده است كه «اِذا تَحَيَّرْتُمْ فِي الاُمُورِ فَاسْتَعينُوا مِنْ أَهْلِ القبور». 3و اصل در اين مقدمه اين است كه تعلق نفْس به بدن، تعلقى است شبيه به عشق شديد و محبت تام، و چون انسان بميرد و نفس از بدن مفارقت كند، آن ميل تا مدتى باقى است و نفْس را به جانب بدن مىكشاند، و از اين جهت است كه در شريعت، از شكستن استخوان ميت و راه رفتن بر قبر نهى شده است. به هر حال