39 زيارتشونده از حضور زائر آگاه مىشود.
نويسنده كتاب «فلسفه زيارت و آيين آن» مىگويد:
اگر انسان بخواهد به مرحله تذكر برسد و آثار و علايم يك حقيقت را در خود زنده كند، بايد يك اتصالى تام و ارتباطى وثيق پيدا كند كه اين همان ارتباط قلبى و عقلى است كه زمينه تذكر و فراگيرى تام را فراهم مىآورد؛ وگرنه آشنايى از دور و ارتباط با فاصله به جهت وجود غبار ماديت و كدورتها و تيرگىهاى طبيعت، زمينه تماس صحيح و لقاى كامل را فراهم نمىسازد.
شايد سرّ برخى از آداب زيارت، مانند نزديك شدن به قبر، گذاردن دست يا صورت بر روى قبر، بوسيدن قبر و نزديك ساختن بدن به قبر، همه و همه نمادهاى آن ارتباط وثيق قلبى و روحى و فكرى باشد كه به صورت اين اعمال استحبابى ظاهر شده است. 1
در اينجا نمونههايى از برهانهاى عقلى فلاسفه و حكما درباره تعلق روح به بدن را بازگو مىكنيم:
- امام خمينى رحمه الله به نقل از آيتالله شاه آبادى رحمه الله مىفرمايد: «مىتوان گفت كه علاقه روح نسبت به بدن، پس از مرگ باقى است؛ زيرا بدن محل قرار و جايگاه رشد و پرورش او بوده است». 2
- ميرداماد در اين زمينه مىگويد:
مسئله زيارت و رفتن به سوى قبور رسولان الهى و آرامگاه صالحان و شايستگان و نيز مدد گرفتن از ارواح آنان و جانهاى نورانى آنان و همچنين كسب نورانيت در پرتو افاضات و اشراقات عقلى و قدسى آنها، بر يك مسئله