33 واجبالوجود است كه به ملائكه مقرب يا همان عقول فعاله فيض مىرساند. آنگاه اين فيض، از عقول فعاله به نفوس سماوى و فلكى مىرسد و پس از آن، نفوس اين اجرام سماوى در اين عالم مادى تأثير مىگذارند. اين است آن نظام سلسله موجودات كه از واجب تعالى شروع مىگردد و بعضى در بعضى ديگر تأثير مىگذارند.
اكنون كه اين مقدمات معلوم گرديد، بدانكه نفوس بشرى در علم و كمال و شرف متفاوت مىباشند و هراندازه اين نفوس، شباهت بيشترى به واجب تعالى و عقول فعاله و نفوس سماوى داشته باشند، تأثيرگذارى بيشترى خواهند داشت. حال، غرض از زيارت و دعا اين است كه اين نفوس زائرين كه هنوز به بدنهاى خود متصلاند، استمداد مىجويند از نفوس مردگانى كه مفارق و جدا از بدنهاى خويش مىباشند، تا از سوى آنها جلب خيرات نمايند يا دفع مضرات كنند. مسلّم است كه آن نفوس مزوره بهواسطه تشابه و تناسب آنها با عقول مفارقه و بهسبب مجاورت با آنها، در اين عالم، مؤثر خواهند بود و از اينجاست كه امكان ارتباط براى آنها فراهم مىآيد.
ناگفته نماند كه تأثيراتى كه از سوى مزور بر زائر به وجود مىآيد دو قسم است: 1. جسمانى؛ 2. روحانى. اما تأثير جسمانى به اين صورت است: همانطور كه اگر مزاج و جهاز جسمانى انسان در حال اعتدال و تساوى باشد، تأثيرات ارادههاى نفسانى در آن، راحتتر و آسانتر است، نفوس مجرد از ماده نيز در اين مزاجهاى مستعد (يعنى بدنهاى زائرانى كه از اعتدال برخوردارند) تأثيرگذارند و موجب اعتدال و سلامت جسمانى آنها مىشوند.
و اما تأثير روحانى مزور بر زائر به اين است كه ذهن و حواس انسان زائر از كدورت و تيرگىهاى روزمره پاك و صاف شده، موجب انصراف ذهن از شواغل و علائق مادى و توجه آن به عالم جبروت و لاهوت مىشود. البته،