43روايات و گزارشهاى تاريخى در اينباره فراوان است. مردم با اين درخواست خود، فقط مىخواهند پيامبر(ص) سبب و شافع آنان باشد. پاسخ آن حضرت نيز همين معنا را مىرساند؛ چنانكه بيهقى در دلايل النبوه با اسناد عثمانبن ابىالعاص نقل مىكند:
نزد رسولخدا(ص) از كمحافظه بودن خود در حفظ قرآن شِكوِه كردم. حضرت فرمود: «در تو شيطانى هست به نام خَنزَب. [آنگاه فرمود]: عثمان! نزديك بيا». سپس دستش را روى سينهام نهاد و ميان شانههايم سردى آن را احساس كردم. سپس فرمود: «اى شيطان! از سينه عثمان بيرون برو». عثمان مىگويد: «پس از اين ماجرا، چيزى را نشنيدم، مگر آنكه آن را حفظ كردم». 1
در واقع، اين فرمان حضرت رسول (اى شيطان از سينه عثمان بيرون برو) براى اين است كه مىداند اين كار به اذن خداوند محقق مىشود و افعال پيامبر، مستقل و بىنياز از خداوند نيست.
بنابراين متوجه كردن بحث به چنين باورى (مستقل دانستن افعال پيامبر از خداوند) و ممنوع دانستن توسل، موجب شبههافكنى در دين و تشويش اذهان قشر عوام از موحدان مىشود. اكنون كه انواع سهگانه و حالتهاى مختلف درخواست از پيامبر(ص) تبيين، و معناى اين كار