28تفتازانى نيز در «شرح المقاصد» در اينباره مىگويد: « والنّص منتف في حق أبيبكر » 1؛ «درباره امامت ابوبكر نصى وجود ندارد». البته مدعىاند كه امت بر بيعت ابوبكر اجماع كردهاند و اجماع امت نيز حجت است.
1. ادله اعتبار إجماع
ادله اعتبار اجماع نزد اهلسنت، رواياتى منسوب به پيامبرند: «إنّ امتي لن تجتمع على ضلالة» 2؛ « لن تجتمع امّتي على ضلالة أبداً» 3؛ «لايجمع الله هذه الامة على الضلالة أبداً ...». 4
اين روايات، گوياى آن است كه امت پيامبر در كار خطا اجتماع نمىكنند؛ اما اين استدلال را با توجه به نكات زير نمىتوان پذيرفت:
2. جواب از اجماع
الف) مختار نبودن امت در تعيين خليفه
پيامبر(ص) فرمود امام را تنها خداوند متعال تعيين مىكند و از همين رو، در آغاز رسالتش در سختترين اوضاع كه به كمك نياز داشت، درخواست واگذارى حق جانشينىاش را به برخى قبائل، به صراحت رد كرد و فرمود اين امر در دست خداست. همچنين هنگامى كه برپايه آيه كريمه فَاصْدَعْ بِمٰا تُؤْمَرُ (حجر: 94) مأمور شد دعوت خويش را آشكار كند، نزد قبائل مختلفى رفت و آنان را آشكارا به سوى اسلام فراخواند؛ چنانكه قبيله بنىعامر بنصعصعه را دعوت كرد و درباره نبوت خود به آنان خبر داد. مردى از آن قبيله، به نام بيحرة بن فراس به ايشان گفت: «به خدا سوگند اگر اين جوانمرد قريشى در اختيار من باشد، بر عرب چيره مىشدم». سپس گفت: «اگر ما