21با دقت در مضمون اين آيه و شأن نزول آن، كه از كتب و تفاسير برادران اهلسنت نقل شد، بىاساس بودن برخى تهمتها به شيعه آشكار مىشود كه نمونههايى از آنها چنين است:
الف) رافضىها (شيعهها) يهود امت اسلامىاند كه اسلام را دشمن دارند چنانكه يهود، مسيحيت را دشمن دارد. 1
ب) عبداللهبن سبأ يهودى، اصول مكتب تشيع را بنياد گذارد. 2
فردى به نام عبداللهبن سبأ وجود نداشته، بلكه او شخصيتى موهوم بوده است و سخن گفتن از انتساب شيعه به او، افتراى آشكارى درباره شيعيان خواهد بود. 3
بارى، داستان عبداللهبن سبأ تنها در تاريخ طبرى آمده است. از اينرو، دكتر طه حسين با بررسى اين داستان و ذكر اشكالاتى در اينباره مىگويد:
نخستين مشكل در تحريك مخالفان عثمان در داستان عبداللهبن سبأ اين است كه منابع تاريخى مهم در ماجراى شورش آنان در برابر عثمان، از عبداللهبن سبأ سخن نگفتهاند. [براى نمونه] ابنسعد با اينكه از خلافت عثمان و شورش مردم ياد كرده به نقل داستان ابنسبأ نپرداخته و بلاذرى نيز در أنساب الاشراف (از مهمترين منابع تاريخى در اين زمينه) خلافت عثمان و شورش مردم را به تفصيل آورده، از عبداللهبن سبأ در اينباره هيچ سخنى به ميان نياورده و تنها طبرى از طريق سيفبن عمر ماجراى او را نقل كرده است. مؤرخان پس از طبرى نيز اين داستان را از تاريخ طبرى گرفته و نقل كردهاند. 4
دكتر طه حسين مىگويد:
از شگفتترين مسائل منقول درباره عبداللهبن سبأ اين است كه او به ابوذر آموخته بود كه معاويه را نقد كند و به او بگويد اموال نزد وى، از آن مسلمانان است؛ آنها را بخشش الهى بر خودت مپندار!