16على (ع) ، ناحق بودن خلافت خلفاى پيشين و ضرورت عصمت امام را طرح كرد و به مسئله امامت، كه امرى عادى و سياسى بود، لباس تقدس پوشاند. 1
نقد
1. اين فرضيه را نخستين بار «طبرى» در كتاب تاريخ خود، از «سيفبن عمرتميمى» نقل مىكند؛ درحالىكه رجالشناسانى مانند: «حاكم نيشابورى»، «ابن معين»، «نسائى» و «سيوطى»، سيف بن عمر را به جعل و وضع حديث متهم كردهاند.
2. لازمه اين فرضيه، پذيرش بىخبرى دستگاه خلافت از واقعيتها و رخدادها يا بىاعتنايى به سرنوشت اسلام و مسلمانان و يا بىكفايتى آن دستگاه در مقابله با توطئههاست؛ درحالىكه عثمان و كارگزاران او با مخالفان و حتى منتفدان خود، از جمله: «ابوذر غفارى» و «عمار ياسر» به بدترين شكل، برخورد مىكردند.
3. لازمه ديگر اين فرضيه آن است كه عموم امت اسلام و صحابه بزرگ پيامبر مورد نقد جدى قرار مىگيرند؛ زيرا از چنين توطئهاى غافل بودهاند و يا بازيچه دست يك يهودى شدهاند و تحت تأثير فتنه او، حوادثى مانند: «قتل عثمان» يا «جنگ جمل» را بهوجود آوردهاند.
4. اگر اين موضوع واقعيت داشته باشد بايد شيعيان به اين شخص احترام بگذارند، درحالىكه بسيارى از شيعيان، حتى او را نمىشناسند و بزرگان شيعه نيز يا اصل وجود او را نپذيرفتهاند، يا با نفرين از او ياد كردهاند. 2