38شيوه اجتهادى كه امروز در حوزههاى علميه رايج است و علماى دين به آن متكى هستند، يكى از قوىترين و منطقىترين شيوههاى اجتهاد است؛ اجتهاد متكى به يقين و علم، با اتكاى به وحى؛ يعنى از ظن به دور است و استنباط ما استنباط علمى و يقينى است... اگر اجتهاد با همان شيوه درست و صحيح خود كه تكيه به كتاب و سنت است، و با آن متد معقولِ صحيحِ منطقىِ حساب شده پخته انجام بگيرد، بسيار خوب است. اجتهادها گرچه نتايج مختلفى هم داشته باشد، موجب بالندگى است، موجب پيشرفت است. مجتهدين ما، فقهاى ما در طول تاريخ فقاهت ما در مسائل گوناگون نظرات مختلفى ايراد كردند. شاگرد در برابر نظر استاد، باز شاگرد او در برابر نظر او حرفهايى زدهاند، مطالبى گفتهاند؛ هيچ اشكالى ندارد؛ اين موجب بالندگى و پيشرفت است. اين اجتهاد بايد در حوزه تقويت شود. اجتهاد مخصوص فقه هم نيست؛ در علوم عقلى، در فلسفه، در كلام، اجتهاد كسانى كه فنان اين فنون هستند، امر لازمى است. اگر اين اجتهاد نباشد، آب راكد خواهيم شد... . در زمينههاى گوناگون، امروز نياز وجود دارد؛ هم براى نظام اسلامى، هم در سطح كشور، هم در سطح جهان. تبيين معرفتشناسى اسلام، تفكر اقتصادى و سياسى اسلام، مفاهيم فقهى و حقوقىاى كه پايههاى آن تفكر اقتصادى و سياسى را تشكيل مىدهد، نظام تعليم و تربيت، مفاهيم اخلاقى و معنوى، غيره، غيره، همه اينها بايد دقيق، علمى، قانع كننده و ناظر به انديشههاى رائج جهان آماده و فراهم شود؛ اين كار حوزههاست. با اجتهاد، اين كار عملى است. اگر ما اين كار را نكنيم، به دست خود، كمك كردهايم به حذف دين از صحنه زندگى بشر؛ به دست خود، كمك كردهايم به انزواى روحانيت. اين، معنى تحول است. اين حركت نوبهنوى اجتهادى، اساس تحول است. 1
روش اجتهاد دينى راهى ميان «جمود و تحجر» «خودباختگىو تقليد» و مرداب «سكوتو جمود» با گرداب «هرزهگويىو كفرگويى« است كهبا نشاط اجتهادى، توليد فكر علمىو دينىرا در شجاعت نظريه پردازىو مناظرهدر ضمن وفادارى بهاصول و