24كه بر افرادى خاص منطبق مىشود؛ مانند دادن زكات و خمس به مستحقان آن». 1
از مجموع تعاريف ارائه شده مىتوان گفت: حقالله، امر و نهىهاى الهى است كه مصلحت آن به ديگران برنمىگردد. ولى حقالناس، تكاليفى است كه دستور بر انجامدادن يا ترك آن براى مصالح ديگران است؛ براى مثال، رفتن به حج بهسبب فرمان پروردگار است و انجامدادن اين فرمان، نفعى را متوجه ديگران نمىكند (حقالله). اما نهى از تصرف در مال ديگران يا غيبت نكردن از ديگران، نفعش براى مصالح ديگران است. (حقالناس)
تفاوتهاى حقالله و حقالناس
با توجه به ماهيت حقالله و حقالناس و روشهاى احقاق آنها، تفاوتهايى بين اين دو نوع حق وجود دارد كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
1. در حقالناس، ادعا بدون شاهد و اقرار پذيرفته مىشود؛ زيرا صاحب حق، مىتواند از بدهكار بخواهد قسم بخورد و با رد قسم از سوى بدهكار به طلبكار و قسم خوردن او، ادعايش ثابت مىشود؛ درحالىكه در حقالله چنين نيست و دعاوى بدون بينه يا اقرار، پذيرفته نمىشود؛ مگر در حقوقى كه آميزهاى از حقالله و حقالناس است؛ مانند سرقت كه سوگند درباره حقالناس آن جارى مىشود، ولى سوگند درباره