23«حق مردم» مىباشد كه كنار حقالله، حقوق اسلامى را تشكيل مىدهد.
از حقالله و حقالناس در اصطلاح، تعريفهاى مختلفى ارائه شده است. برخى گفتهاند: «هر آنچه كه اولاً و بالذات، معصيت الله و بالعرض تجاوز به حقوق افراد باشد، حقالله و هرچه عكس آن باشد، حقالناس است» 1؛ يعنى كارهايى كه در مرحله اول، مخالفت با آن، مخالفت با فرمان پروردگار است و در مرحله بعدى، مخالفت با حقوق مردم محسوب مىشود، حقالله شمرده مىشود.
همچنين گفته شده است: «حقالله، سلطنت خداوند در بازخواست بندگان است كه عموماً بر انجام دادن يا ترك عملى مىباشد كه در مورد آن، نهى يا امر شارع به مكلف متوجه شده است». 2 عدهاى اين دو مفهوم را به آثارش تعريف كرده و گفتهاند: «هر آنچه بنده مىتواند آن را ساقط كند، حقالناس و هر آنچه بنده، حق اسقاط آن را ندارد، حقالله است». 3
بعضى ديگر، حقالله و حقالناس را اينگونه تعريف كردهاند: «آنچه خداوند به انجام دادن آن دستور داده يا از انجام دادن آن نهى كرده، چنانچه مصلحت آن براى انجامدهنده يا ترككننده آن باشد، مانند نماز و حج، حقالله است و چنانچه مصلحت آن مربوط به ديگران باشد، حقالناس است؛ خواه مراد از ديگران، فردى معيّن باشد؛ مانند وجوب اداى امانت به صاحبش يا مراد از ديگران، اوصاف و ويژگىهايى باشد