17
تعريف حق
حق در لغت
«لغتنامه دهخدا» معانى بسيارى را براى اين واژه ذكر مىكند كه مهمترين آنها چنين است: «راست كردن سخت، درست كردن وعده، يقين نمودن، ثابت شدن موجود ثابت و نامى از اسامى خداوند متعال». 1
«فرهنگ المنجد» نيز براى واژه «حق» چند كاربرد و معنا ذكر مىكند كه برخى از آنها چنين است: «ضد باطل، عدل، مال و ملك موجود ثابت كه از نامهاى خداى متعال است، امر مقضى، حزم و دورانديشى». 2 «لسان العرب» نيز «حق» را به معناى ثبوت و ثابت گرفته است. 3
با توجه به آنچه بيان شد، روشن مىگردد كه «حق»، واژهاى عربى است كه به معناى «ثبوت» و «تحقق» است و وقتى مىگوييم چيزى