92 است خواببيننده در نقل اشتباه كند، بلكه استدلال به عمل يكى از صحابه پيامبر در بيدارى است. او بلالبن حرث است كه نزد قبر پيامبر (ص) رفت و خطاب به ايشان، خواست كه براى امتش باران بطلبد.
از همين جمله، روايت ديگرى است از انسبن مالك كه در صحيح بخارى آمده است كه عمربن خطاب در زمان خلافت خويش، هنگامى كه قحطى در سال رماده، سال هجدهم هجرى، به اوج رسيد، با توسل به عباس عموى پيامبر، استسقا نمود و باران آمد.
در «المواهب اللدنيّه» علامه قسطلانى آمده است آنگاه كه عمر از عباس استسقا نمود، گفت:
اى مردم! پيامبر براى عباس منزلتى همچون پدر قائل بود. شما نيز در مورد عباس به او اقتدا كنيد و او را وسيلهاى در درگاه خداوند قرار دهيد.
در توسل به پيامبران و ديگر صالحان، فرقى نيست كه زنده باشند يا مرده؛ زيرا آنان در هيچيك از اين دو صورت، خالق چيزى نيستند و در چيزى اثر ندارند، بلكه خلق و ايجاد و تأثير در همه چيز، تنها از آن خداوند بىهمتاست. اما هركس به تأثير زندگان معتقد است و نه مردگان، بايد بگويد ميان توسل به زنده و مرده چه فرقى است! به عقيده ما، خداوند خالق همه چيز است: (وَ اللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ) . (صافات:96) وهابيون كه تظاهر به دفاع از توحيد مىنمايند و توسل به زندگان را جايز مىشمارند، از جايى كه خود خبر ندارند، شرك در توحيدشان وارد شده است؛ چرا كه به تأثير زندگان معتقد شدهاند. درحالىكه در حقيقت هيچ تأثيرى جز براى خداوند متعال وجود ندارد. ازاينرو بازگشت توسل و شفاعتخواهى و استغاثه، به مبدأ يگانه است. مقصود از همه اينها، تنها تبرك به ذكر دوستان خداست كه