90 اسناد صحيح از عثمانبن حنيف آوردهاند كه مردى نابينا نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: «دعا كن كه خدا مرا عافيت دهد». حضرت فرمود: «اگر بخواهى دعا مىكنم و اگر مىخواهى صبر كن كه اين بهتر است». [آن مرد] گفت: «دعا كن». حضرت او را فرمان داد كه وضويى نيكو بگيرد و چنين دعا كند: « اللهّم اني أسئلك و اتوجه إليك بنبيك محمد نبي الرحمة »؛ [در ادامه دعا چنين آمده است] «اى محمد! من با تو در مورد حاجتم به سوى پروردگارم رو مىكنم تا برآورده شود. خداوندا! شفاعت او را در مورد من بپذير. او نيز چنين كرد و بينا شد».
بخارى در تاريخ خود و ابن ماجه و حاكم در مستدرك به اسناد صحيح اين حديث را آوردهاند، و جلال الدين سيوطى نيز در جامع كبير و صغير آن را ذكر كرده است. پس پيامبر (ص) مرد نابينا را فرمان داد كه او را بخواند و با او درباره برآمدن حاجت خويش به خدا توسل جويد.
وهابيت مىپندارد كه اين قضيه فقط در زمان حيات پيامبر بوده و بر جواز توسل به او بعد از مرگش دلالت نمىكند.
جواب ما اين است كه اين دعا را صحابه و تابعين پس از وفات پيامبر (ص) نيز براى رفع حاجات خود به كار بردهاند. دليل آن هم روايت طبرانى و بيهقى است كه مردى در زمان خلافت عثمان به خاطر حاجتى نزد وى رفتوآمد مىكرد و عثمان به حاجت او رسيدگى نمىكرد. او نيز نزد عثمانبن حنيف شكايت برد. عثمانبن حنيف به او گفت:
آفتابهاى بياور و وضو بگير، سپس به مسجد بيا و نماز بگزار و بگو: « اللهّم اني أسألك و اتوجه إليك بنبيك محمد نبي الرحمة، يا محمد إنّي أتوجه بك إلى ربك لتقضي حاجتي »؛ «خداوندا، من از تو مىخواهم و روى به تو مىنمايم، به [حق] پيامبرت محمد كه پيامبر رحمت