61شرط ديگر آن است كه به سنت پيامبر خدا (ص) واقف باشد و قدرت تشخيص احاديث درست از نادرست و متصل از مرسل را داشته، با اسناد و رجال حديث آشنا باشد.
شرط ديگر اينكه با تقوا و بر نفس خويش غالب باشد. راستكردار و قابل اطمينان باشد تا منش و مذهب خود را بر كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) بنا نهد. اگر كسى فاقد يكى از اين صفات باشد جايز نيست خود را مجتهدى بداند كه مردم از او تقليد كنند.
ابن قيم در «اعلام الموقعين» مىگويد: «بر كسى روا نيست كه از كتاب و سنت چيزى استنباط كند، مگر آنكه شروط اجتهاد - از تمام دانشها - در وى جمع گردد».
مردى از احمدبن حنبل پرسيد: «آيا كسى كه يكصد هزار حديث حفظ باشد، فقيه است؟» احمد گفت: «نه». پرسيد: «دويست هزار حديث چه؟» گفت: «نه». پرسيد: «سيصد هزار حديث چه؟» گفت: «نه». پرسيد: «چهارصد هزار حديث چه؟» گفت: «آرى!» و گفته مىشود كه احمدبن حنبل پس از ششصد هزار حديث، پاسخ [مثبت] داد. همانطور كه مىدانيد مردم، نسل اندر نسل و قرن پس از قرن، بر اين عقيده بودهاند كه پيشوايان مجتهد تنها پس از احاطه كامل به سنت و تفقّه و فهم كتابِ خدا، احكام را از كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) استنباط نمودهاند و اين احاطه [در نسلهاى] پس از آنان، در كمتر كسى جمع شده است. بلكه علما، طبقه پس از طبقه به اقوال آنان تمسك جستهاند. دانشمندانى مانند نووى، رافعى، تقى سبكى، ابن حزم، ابن تيميه، ابن قيم جوزى، فخر رازى، طحاوى، قاسم و قرافى، همگى بر تقليد و پيروى از آنان بودهاند. هر يك از اين بزرگان و پيشينيان آنان، يد طولايى در هر يك از فنون