59
وهابيت و تكفير تقليد كنندگان
گفتههاى مجتهدان پيشين و احكام دينى كه آنان با اجتهاد خويش بدان رسيدهاند، با بدعتهاى گروه مارقۀ وهابيت ناسازگارى آشكار دارد. ازاينرو، اين گروه ناگزير به انكار صحت اجتهاد و تخطئه نظريات مجتهدان و [حتى] تكفير مقلدان آنان پرداختهاند تا در اين فضا، يكهتازى كنند و دين را بازيچه قرار دهند و زمينه را براى بنا نهادن پايههاى گمراهى آشكارشان، هموار گردانند. پيداست كه اگر اجتهاد را نفى نمىكردند، مجال آن را نمىيافتند كه بر حسب هواى نفس خويش، آياتى را از قرآن كه درباره مشركان نازل شده، بر مسلمانانى تطبيق دهند كه به منزلت پيامبر و جايگاه اولياى خدا در پيشگاه او توسل مىجويند. جز اين نيست كه چنين حملى و تطبيقى (توسل مسلمانان به عمل مشركان) بر آيات را نه مجتهدى بيان كرده، نه پيشوايان دين بدان راضى بودهاند.
پايهگذار اين گمراهى، يعنى ابن عبدالوهاب، به اخبار مربوط به مدعيان نبوت مثل مسيلمه و ابوالاسود عنسى و امثال آنان علاقه فراوان داشته، در خيال خود طمع تأسيس دين جديدى را به پيروى از آنان مىپروراند، ولى بيم آن داشت كه مانند آنان دروغش بر مردم آشكار گردد. بدينسبب خود را يارىگر دين محمد (ص) ناميد. وى با نيرنگ بر مردم