45 تقديم عقل بر نقل باقى مىماند كه همان مطلوب ماست.
حال كه اين مطلب را دانستيم، وجوب تأويل آياتى كه ظاهرش با عقل ناسازگار است، روشن مىگردد؛ آياتى كه ظواهرى ظنّى دارد و با يقينيات نيز تعارض ندارد؛ [در اينگونه موارد] يا بايد تأويل اجمالى كرد و تفصيل آن را به خداوند وانهاد، همانگونه كه مذهب بيشتر پيشينيان بوده، يا بايد تأويل تفصيلى كرد؛ آنگونه كه مذهب اكثر متأخران است. بنابراين (اسْتَوىٰ ) در آيۀ شريفۀ (الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوىٰ) (طه: 5) همان چيرگى و استيلاست؛ چنانكه شاعرى مىگويد:
قد استوى عمروٌ على العراقِ
من غير سيف و دمٍ مُهراقِ
عمرو، بدون جنگ و خونريزى، بر عراق دست يافت و استيلا پيدا كرد. [شاعر إستوا را به معناى استيلا آورده است]. همچنين آيۀ (وَ جٰاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا) (فجر: 22) يعنى: «جاء أمْرُه» كه مقصود از آمدن خدا، رسيدن فرمان پروردگار است. نيز آيه (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّٰ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللّٰهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمٰامِ) (بقره: 210) كه مراد از آمدن خدا فرودآمدن عذاب او است. همچنين آيۀ (ثُمَّ دَنٰا فَتَدَلّٰى* فَكٰانَ قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ) ؛ (نجم: 8 و 9) يعنى: پيامبر با طاعت و بندگى به او تقرب جست و اندازه (قٰابَ قَوْسَيْنِ) [از باب] تشبيه معقول به وسيله محسوس است.
همچنين فرمايش پيامبر (ص) :
انَّه تَعالى يَنزلُ إلَى السَّماء الدُّنيا فِي كُلِّ لَيلَةٍ فَيَقولُ هَلْ مِنْ تائبٍ فأتوبُ عَليه هَلْ مِنْ مُستغفرٍ فأغفرُ لَه.
خداى تعالى در هر شب به آسمان دنيا نزول مىكند و مىگويد آيا توبه كنندهاى هست تا توبهاش را بپذيرم؟ آيا استغفار كنندهاى هست تا او را ببخشايم؟