47 پيامبر(ص)، نظر برخى از بزرگان انصار را به خود جلب و آنان را به تفرقه و تشتّت آرا دچار كنند. هر چند بايد اذعان كرد كه مهاجرين از پشتوانۀ بسيار محكمى در ميان قريش برخوردار بودند؛ به همين دليل، تودۀ مردم به سرعت با ابوبكر بيعت كردند و حقوق انصار و حادثۀ غدير را به كلّى به فراموشى سپردند. البتّه حضور چشمگير و به موقع بنىاسلم در مدينه و حمايت جدّى از بيعت با ابوبكر، نقشى بسزا در اين امر داشت؛
3. اهلبيت(عليهم السلام) در برابر دو جناح ياد شده، گروه سومى نيز وجود داشت كه قدرت روحى و معنوى فراوانى دارا بود. اعضاى اين گروه شامل بزرگان بنىهاشم، شخص على(ع) و شمارى از پيروان راستين آن حضرت بودند كه با تمسّك به دلايل قطعى نظير واقعۀ غديرخم و سخنان پيامبر(ص)در خصوص پيروى از اهلبيت(عليهم السلام)، بر اين باور بودند كه فقط اميرمؤمنان(ع)، براى خلافت و جانشينى رسول خدا(ص)شايسته است. آنها براى نشان دادن مخالفت خود با انتخاب ابوبكر، در خانۀ فاطمۀ زهرا(عليها السلام) تحصّن كردند و در برنامههاى اجتماعى مسلمانان حاضر نمىشدند.
ج) در سقيفه، هيچگونه معيار شرعى و دينى محكمى براى انتخاب خليفه مطرح نشد و مهاجرين براى اثبات حقّانيّت خود در امر خلافت، به مسائلى همچون قرابت با رسول خدا(ص)و سابقۀ خويش در اسلام استناد كردند؛ ازاينرو، على(ع)با تمسّك به همان دلايل و نيز معيارهاى شرعى متعدّد، به مهاجرين فرمود:
من به جانشينى رسول خدا(ص)سزاوارترم. من گنجينۀ اسرار، وصى، وزير و مخزن علوم او، صدّيق اكبر، فاروق اعظم، نخستين مؤمن و تصديقكنندۀ پيامبر(ص)، استوارترين شما در جهاد با مشركان، داناترين فرد به كتاب خدا، سنّت پيامبر(ص)، فروع و اصول دين، فصيحترين شما در سخن و مقاومترين افراد در برابر ناملايمات هستم. حال چرا در اين ميراث، با من به نزاع برخاستيد؟ اگر از خدا