34 رسولخدا(ص)اشتغال داشتند، عدّهاى از انصار 1 در سقيفه جمع شدند ودربارۀ حقّانيّت خود در امر خلافت به مذاكره پرداختند. آنها ابتدا رييس خود، سعدبنعباده انصارى را جانشين رسول خدا(ص)معرّفى كردند. سپس او خطاب به طرفداران خويش با اشاره به سابقۀ مسلمانى انصار، اين امر را نعمت وكرامت الهى خواند و گفت:
شما مايۀ عزّت دين رسول خدا شديد و با دشمنانش به جهاد برخاستيد. خداوند به وسيلۀ شما زمين را براى پيامبرش مسخّر گردانيد و حضرتش در حالى رحلت فرمود كه از انصار راضى بود. پس امر خلافت را محكم به دست گيريد؛ زيرا شما براى اين امر از همه شايستهتريد. 2
آنگاه مردم سخنان وى را تأييد كردند و گفتند: «ما به ولايت و خلافت تو راضى هستيم و از تو حمايت مىكنيم». 3
2. ورود مهاجران به صحنه
از سوى ديگر، وقتى خبر سقيفه به ابوبكر و عمر رسيد، به شدّت برآشفتند و همراه ابوعبيدةبنجرّاح، به سرعت خود را به آنجا رساندند. ابتدا عمر قصد داشت سخن بگويد، امّا ابوبكر پيشدستى كرد و خطاب به انصار گفت: