39را درك نموده و روش زندگى خود را با آنها تطبيق كند تا سعادت و كمال انسانى خود را بهدست آورد و گفته شد كه راه درك اين برنامه زندگى كه دين ناميده مىشود، راه عقل نيست. بلكه راه ديگرى است به نام وحى و نبوت كه در برخى از پاكان جهان بشر به نام انبيا (پيغمبران خدا) يافت مىشود. پيغمبران وظايف انسانى مردم را بهوسيله وحى از جانب خدا دريافت مىكنند و به مردم مىرسانند، تا بر اثر بهكاربستن آنها تأمين سعادت كنند.
روشن است كه اين دليل چنانكه لزوم و ضرورت چنين دركى را در ميان افراد بشر به ثبوت مىرساند، همچنين لزوم و ضرورت پيدايش افرادى كه پيكره دستنخورده اين برنامه را حفظ كنند و در صورت لزوم به مردم برسانند، ثابت مىكند؛ چنانكه به اقتضاى عنايت خدايى، لازم است اشخاصى پيدا شوند كه وظايف انسانى را از راه وحى درك نموده، به مردم تعليم كنند. همچنين لازم است كه اين وظايف انسانى آسمانى براى هميشه در جهان انسانى محفوظ بماند و در صورت لزوم به مردم عرضه و تعليم شود؛ يعنى پيوسته اشخاصى باشند كه دين خدا را آن طورى كه نازلشده است، نگهدارى كنند و صحيح و سالم بر مردمان عرضه بدارند. 1
اين دليل و برهان محكم، براى فهم همگانى به توضيح و شرح احتياج دارد. بنابراين نكاتى را در اينجا بيان مىكنيم:
1. بىشك هر موجودى، از راه تكوين و آفرينش، بهسوى كمال و سعادت خود هدايت مىشود؛ مثلاً اگر دانه گندم در خاك مناسبى قرار گيرد، شروع به رشد مىكند تا بوتهاى كامل شود. اگر هستهاى مانند گردو در زمين كاشته شود، راه منظم و مشخصى را مىپيمايد تا سرانجام درختى بارور شود و اگر نطفه حيوانى در رحم مادر قرار گيرد، شروع به تكامل مىكند و سرانجام موجودى كامل از همان حيوان پديد مىآيد.
هرگز دانه گردو، گاو و گوسفند نمىشود؛ همانگونه كه نطفه گوسفند تبديل به