40
يُفَجِّرُونَهٰا تَفْجِيراً * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخٰافُونَ يَوْماً كٰانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً * وَ يُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً * إِنَّمٰا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ لاٰ نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُكُوراً) (انسان: 5 - 9)
به يقين ابرار [و نيكان] از جامى مىنوشند كه با عطر خوش آميخته است. از چشمهاى كه بندگان خاص خدا از آن مىنوشند و [از هر جا بخواهند] آن را جارى مىسازند. آنها به نذر خود وفا مىكنند و از روزى كه شر و عذابش گسترده است، مىترسند. و غذاى [خود] را با اينكه به آن علاقه [و نياز دارند] به مستمند و يتيم و اسير اطعام مىكنند. [و مىگويند:] ما شما را به خاطر خدا اطعام مىكنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
در روايات آمده است كه اين آيات مباركه در شأن على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام) نازل شده است. زمخشرى در تفسير خود به نقل از ابن عباس، خلاصه داستان را چنين توضيح مىدهد:
حسن و حسين(عليهما السلام) بيمار شدند و رسول خدا(ص) با گروهى از مردم به عيادت آن دو رفتند. عيادتكنندگان گفتند: «اى ابا الحسن بهتر است براى بهبودى فرزندانت نذر كنى». على، فاطمه(عليهما السلام) و فضه ( كنيز آنها ) نذر كردند كه در صورت بهبودى حسن و حسين(عليهما السلام) سه روز روزه بگيرند. حسن و حسين(عليهما السلام) از بند بيمارى رهايى يافتند. اما هيچ چيز در خانه يافت نمىشد. به همين خاطر، على(ع) سه پيمانه جو از «شمعون»، يهودى خيبرى قرض گرفت. فاطمه(عليها السلام) يك پيمانه از آن را آرد كرد و به تعداد افراد خانواده، پنج قرص نان پخت. همگى، نانها را در دست گرفتند تا روزه خود را با آن افطار كنند كه در اين هنگام، گدايى در زد و گفت: «سلام بر شما اهلبيت محمد. من مسلمانى فقير هستم. مرا طعام دهيد تا خداوند از سفرههاى بهشت، شما را غذا دهد». آنان، فقير را بر خود ترجيح دادند و به خوردن آب بسنده كردند و روز بعد هم به روزهدارى پرداختند. شب هنگام كه غذا در ميان دستان خود گرفته بودند، يتيمى در