35 اشاعره كه امروزه بر حوزههاى انديشه اهلسنت غالب است، با شيعه تفاوت دارد. آنان از نظر اعتقادى و كلامى معتقدند كه خداوند حداقل در آخرت قابل رؤيت است و در واقع، به نوعى، به جسمانى بودن خدا قائلاند؛ جسمانيتى كه البته با جسمانيت موجودات اين جهانى، متفاوت است. اما شيعه مىگويد كه خداوند را هرگز با چشم مادى نمىتوان ديد و هرگونه جسمانيت از او دور است. اين مسئله ذيل يك مسئله اصلى طرح مىشود و آن توحيد و شرك است و از اصول انديشه بهشمار نمىآيد؛ مانند اسما و صفات خداوند كه ذيل بحث توحيد مطرح مىشود.
نكته دوّم: ترتيبى كه از اصول شيعه ذكر شد، بنابر تقدّم و تأخر آنها در مبانى دينى است، نه بر اساس اهميت و دامنه آنها؛ براى نمونه، مباحث مربوط به نبوت، بر مباحث امامت مقدم است. اما اگر بخواهيم درباره اين مسائل، براساس دامنه و اهميت بحث كنيم، امامت مهمترين مسئله است؛ چون بخش عمدهاى از مناظرات و گفتوگوهاى ميانمذهبى را به خود اختصاص داده است؛ به همين دليل است كه در مباحث تطبيقى و مقايسهاى ميان مذاهب اسلامى، بحث را از امامت آغاز مىكنند؛ اگرچه به مباحثى از قبيل توحيد و شرك و عصمت پيامبران و جبر و اختيار هم پرداخته مىشود. نكته قابل توجه آن است كه اهميت اين مسائل، به يك اندازه نيست؛ مثلاً دربارۀ عدالت صحابه و تحريف قرآن، مباحثى وجود دارد كه حجم و گسترهاش به اندازه مباحث مرتبط با امامت يا مهدويت نيست.