19 مىخواست از عقيده ما آگاه شود و اهميتى نداشت كه اين آگاهى، او را قانع كند يا نه. در اينجا پرسش او از دليل ما بر اين عقيده و ديدگاه است، و ناچاريم تعليل و تبيين و اقامۀ دليل كنيم. تعليل، در اينجا يعنى بيان علت و سبب و تفصيل باورها؛ يعنى دلايلى را كه منجر به اين باور دينى و مذهبى شده است، براى او بيان كنيم.
اما سطح سوم، سطح ويژه يا اخصّ است كه مخاطب در عرصه بحث متخصص است؛ براى مثال، با دانشمندى از ديگر مذاهب اسلامى مواجه شدهايم و بعد از اينكه دليل خود را در مورد يكى از عقايدمان بازگو مىكنيم، به نقد دليل ما مىپردازد و اشكالها و شبهههايى را بر آنچه ارائه كرديم، طرح مىكند. در مقابل، ما نيز ناگزيريم اين نقدها و اشكالات را پاسخ دهيم و بايد علاوه بر آوردن دليل، درصدد دفاع هم برآييم؛ يعنى اشكالهايى را كه او مطرح مىكند، پاسخ دهيم.
بنابر آنچه گفته شد، سطح اول مباحث عقيدتى، گزارش كردن است؛ سطح دوّم، دليل آوردن و سطح سوم دفاع از اين دليل و پاسخ دادن به شبهههاى احتمالى. اين طبقهبندى، ايجاب مىكند كه متناسب با مخاطب به سطح بحث توجه داشته باشيم.
تفاوت دفاع عقيدتى با پژوهش دينى
در روششناسى مباحث اعتقادى، نوع روشى كه به كار مىگيريم، اهميت دارد. دفاع ما در مباحث عقيدتى، متكلمانه است و نگاه پژوهشگرانه صرف نيست. در نگاه پژوهشگرانه، الزامى به باور خود پژوهشگر به عقيدهاى كه بازگو مىكند، نيست. او تنها بيان مىدارد كه