30خوش آن دشت و تپه عطرآگين شده است؛ جانم فداى قبرى كه تو در آن آرميدهاى، قبرى كه در آن عفاف، جود و كرم است.
پس از اينكه اعرابى رفت، خواب چشمانم را ربود. در خواب پيامبر[(صلى الله عليه و آله)] را ديدم كه مىفرمايد: «اى عتبى، خود را به اعرابى برسان و به او بشارت بده كه خداوند او را بخشيد». 1
اين داستان را امام «نووى» در «الايضاح» 2، «ابومحمد بن قدامه» در «المغنى» 3، «ابوالفرج بن قدامه» در «الشرح الكبير» 4 و «منصور بن يونس بهوتى» در «كشاف القناع» 5 - كه از مشهورترين كتابهاى مذهب حنبلى است - روايت كردهاند.
برخى مخالفان گمان مىكنند كه عبارت «روايت كردهاند»، تنها در مواردى به كار مىرود كه راوى به سخن مشايخش اسناد كرده باشد. نمىدانيم اين قاعده كه اصل و گوينده آن هم مشخص نيست، از كجا آمده است. اما آنچه اهل علم به آن باور دارند اين است كه اصول و قواعد، اجتهادى و اختراعى نيستند.
علاوه بر اين، علما اخبار و آثار بسيارى را مىبينند و آنها را بدون سند در تأليفاتشان ذكر مىكنند؛ مانند معلقات «بخارى» و منقطعات و بلاغات كتاب «موطأ».