35از مشكِ خوشبوى سفيدرنگ است. پس در قيامت آنگاه كه روز جمعه فرا رسد، خداوند فرمان دهد تا صندلىهايى از طلا، آنجا بگذارند. سپس فرستادگان خداوند آمده روى آن مىنشينند، صديقان، شهيدان، مؤمنان نيز آمده اطراف آنها مىنشينند، پس خداوند متعال مىگويد: بندگان من حاجتهاى خود را طلب كنيد؟ مىگويند:
خداوندا! خشنودى تو را مىخواهيم. خداوند مىفرمايد: از شما خشنود شدم حاجت ديگرى بخواهيد، پس هر آنچه خواهند آرزو مىكنند و خداوند به آنان مىدهد، چيزهايى كه هيچ چشمى نديده، هيچ گوشى نشنيده، و بر قلب هيچ انسانى خطور نكرده است. سپس خداوند مىفرمايد: از شما خشنود گشتم، آنچه شما را وعده داده بودم، وفا كردم، نعمت خود را بر شما تمام كردم، و اينجا مكان كرامت و بزرگوارى من است.
سپس بهشتيان هر يك به غرفههاى خويش باز مىگردند تا جمعهاى ديگر كه باز آنان را خواسته و چنين صحنهاى تكرار مىشود.
گفتم: اى جبرئيل! بالاخانههاى - غرفهها - آنان چيست؟ گفت: از مرواريد سفيد، و ياقوت قرمز و زمرد سبز درهايى دارد كه هميشه گشوده است،