31در تبليغ رسالت الهى است، اما در امور ديگر، عقل حجت است؛ امورى چون اثبات وجود خدا، حاكميت و وجوب اطاعت حق، فرستادن پيامبران، راستگويى ايشان در ادعاى رسالت از سوى پروردگار و مواردى از اين قبيل كه رابطۀ بين خداوند و بندگان را تشكيل مىدهد، خاستگاه محاسبه و مسئوليت است.
پس عقل، اساس زندگى انسان و محورى است كه همۀ امور پيرامون آن گشته و بدان باز مىگردد. پيش از اين گفتيم كه پيامبر(ص) فرمود: «كسى كه عقل ندارد دين ندارد».
سرّ اين مطلب، در بيان حقيقى يا تمثيلىِ حديث محمد بن مسلم از امام باقر(ع)، اينگونه تجلى يافته است كه حضرت(ص) فرمود:
آنگاه كه خداى تعالى عقل را آفريد، او را به سخن آورد و فرمود: «پيش آى، و عقل پيش رفت». سپس فرمود: «برگرد، و عقل پشت كرد». پس فرمود: «به عزت و جلالم سوگند كه محبوبتر از تو نزد خويش چيزى نيافريدم و تو را جز در وجود كسى كه دوستش مىدارم، به كمال نمىرسانم. اما من تنها تو را فرمان مىدهم و تو را باز مىدارم و در نهايت، تنها تو را عذاب مىكنم و به پاداش مىرسانم». 1
از اصبغ بن نُباته نقل شده است كه اميرمؤمنان(ع) فرمود:
جبرئيل بر آدم فرود آمد و گفت: «اى آدم! من مأموريت يافتهام كه تو را در پذيرش يكى از اين سه چيز مخير سازم. يكى را برگزين و دو تاى ديگر را واگذار». آدم گفت: «اى جبرئيل، آن سه چيز كدامند؟» گفت: «عقل، حيا و دين». آدم گفت: «من عقل را انتخاب مىكنم». جبرئيل به حيا و دين گفت: «برگرديد و آدم را به حال خود رها كنيد». گفتند: «اى جبرئيل! ما مأموريم كه پيوسته با عقل همراه باشيم، هرجا كه باشد». جبرئيل گفت: «پس بمانيد، و خود به تنهايى بالا رفت». 2