14است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم و بعضى از ما بعض ديگر را، غير از خداى يگانه، به خدايى نپذيرد. هرگاه [از اين دعوت] سر باز زنند، بگوييد: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم».
نيز مىفرمايد:
اتَّخَذُوا أَحْبٰارَهُمْ وَ رُهْبٰانَهُمْ أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اللّٰهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مٰا أُمِرُوا إِلاّٰ لِيَعْبُدُوا إِلٰهاً وٰاحِداً لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ سُبْحٰانَهُ عَمّٰا يُشْرِكُونَ (توبه:31)
[آنها] دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند و [همچنين] مسيح فرزند مريم را، درحالىكه دستور داشتند فقط خداوند يكتايى را كه معبودى جز او نيست، بپرستند. او پاك و منزه است از آنچه همتايش قرار مىدهند.
از مطالبى كه گذشت روشن مىشود كه غلو در قرآن در معناى گذشتن از حدى كه براى آفريدگان تعيين شده، و بالابردن آنها تا مقام خدايى، بهكار رفته است.
«ابنعاشور» مىگويد:
غلو به معناى گذشتن از حد عادى و معيّن است و از «غلوۀالسهم» مشتق شده، كه برد نهايى پرتابشدن تير است و اين معنا در امور زياده از خواسته در يك چيز عقلى و يا يك مطلب مشروع، در اعتقاد يا در ادراك يا در عملكردها، كاربرد دارد، و غلو در دين به اين معناست كه فرد متدين، فراتر از آنچه را كه دين برايش معيّن
كرده باشد، اظهار نمايد. 1